عصرفارس رمان
عصرفارس رمان
دانلود رمان آغ یک معراج پرو یک پرنده یک معراج پرو یک پرنده  عطیه خلیلی

دانلود رمان آغ یک معراج پرو یک پرنده یک معراج پرو یک پرنده عطیه خلیلی pdf بدون سانسور

دانلود رمان آغاز یک معراج پرواز یک پرنده از عطیه خلیلی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

روایات زندگی شاید برای هر فردی جالب و دوست داشتنی نباشد، اما وقتی موضوع ریشه‌ی حقیقت میگیرد داستان جالب می‌شود، فاطیما دختری که در اوج توان بخشی زندگیش تصویر منحصر به فردی درخود دارد اما با گذر زمان و سرنوشت الهی به کلیت زندگی او متحول می‌شود، چرا که بر این باورم صفحه‌ی روزگار بر چشمی برهم زدن تغییر می یابد حتی برای فاطیما…

خلاصه رمان آغاز یک معراج پرواز یک پرنده

به آسمون نگاه می کردم اما حتی اونم حس غریبی رو بهم می داد، حس آرامش خاطر همیشگی رو نداشت؟ انگار زمین و آسمان هم با من قهر کرده بودند..!؟ اما با صدای احسان به خودم امدم نگاهش کردم که دیدم رو تخت نشسته و منتظر نگاهم میکنه اینقدر تو فکر بودم که متوجه امدنش به اتاق نشدم و همینم به زبون آوردم: من- متوجه امدنت نشدم. -میخوای حرف بزنیم..؟ من- در اصل یه چیزی فکر من و درگیر کرده؟ -چی..؟ من- چرا باهام خوبی..؟! سرشو کمی پایین انداخت انگار از نگاه کردند به من شرمش می شد اما من این رفتارات را متوجه نمی شدم چون یه توضیح می خواستم؟

بخاطر تمام کارهاشون، رفتارای خودش..؟ بعد از مکثی طولانی وقتی جوابی دریافت نکردم خودم سکوت میانی رو شکستم و گفتم: من- من منتظر جوابم..؟ – … من- وقتی برای اولین بار پامو تو اون موئسسه گذاشتم فقط به یه چیز فکر می کردم، به اینکه من فرد موفقعیم من هوادار شهرت و قدرتم اما نه به این شکل -قرار این نبود..! من- دروغ نگو.. -اگه می خواستم بهت دروغ بگم این رفتارم نبود؟ ولی واقعا لحظه ی آخر تصمیم عوض شد..! من- برای همین با من عین یه کالا برخورد کردید..؟ -نوید نمی خواست اما مجبور شد..! من- توروخدا، نکنه می خواسته شفقتش رو نشونم بده..؟ -نوید و نمیدونم

اما من و به چشم اون نبین.. من-میدونی مامانم همیشه یه چیز می گفت ” می شود درست کرد جز ذات خراب ” تو نویدم فرقی نمی کنید. منتظر جوابی نشدم و از اتاق خارج شدم، چون نمی خواستم باهاش صحبت کنم حتی نمی خواستم نگاهش کنم… وقتی می دیدمش که اینقدر آروم و راحت درباره ی همه چیز احضار نظر میکنه بیشتر از قبل ناراحت می شدم. به خیال خودش مثلا می خواست از در دوستی وارد بشه ولی آدم عاقل از یه جا دوبار گزیده نمیشه… رو پله ها نشستم و زانوهام رو تو خودم جمع کردم، نمیدونم تا بحال چنین حسی رو تجربه کردید یا نه..؟ اما برای بهتر درک کردنش…

دانلود رمان آغ یک معراج پرو یک پرنده یک معراج پرو یک پرنده عطیه خلیلی pdf بدون سانسور

  • مدیر
موضوعات
دانلود رمان قاصدک پرو مهین عبدی pdf دانلود رمان همخونه اجباری ناشناس pdf دانلود رمان من و آن من دیگر (گان دوم) مهسا حسینی (مهرسا) pdf دانلود رمان گذشته ام را یاد برد اعظم فهیمی pdf دانلود رمان فرش قرمز هاله بخت یار pdf دانلود رمان پسران بد (جلد اول) sober pdf دانلود رمان قرص آرامبخش (جلد دوم) دریا دلنو دریا دلنو pdf دانلود رمان بی هیچ دردان سامان شکیبا pdf دانلود رمان بگشت به خوشبختی گشت به خوشبختی فهیمه رحیمی pdf دانلود رمان مه آلود الن الن دادخواه pdf دانلود رمان شکلات تلخ هما پور اصفهانی pdf دانلود رمان شور عشق مریم پیروند pdf دانلود رمان فارق التحصیل samira pdf دانلود رمان تا کجا با منی رفیق فاطمه پور وکیلی pdf دانلود رمان جانا مطهره حیدری pdf دانلود رمان در دست تعمیر هانیه عصمتی pdf دانلود رمان پشتم باش زهرا حاجی لو pdf دانلود رمان بوف کور صادق هدایت pdf دانلود رمان سهم من پرینوش صنیعی pdf دانلود رمان دل من دل تو rain_girl80 pdf دانلود رمان عروس استاد (جلد دوم) ترنم pdf دانلود رمان پیله تنیدم به سکوت هانیه وطن خواه pdf دانلود رمان حریص مژگان فخار pdf دانلود رمان پای دردها مانده ام دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی pdf دانلود رمان ساعت دلتنگی سیمین شیردل pdf
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آمار سایت
  • 231 نوشته
  • 0 برگه
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " عصرفارس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.