خلاصه کتاب:
در نیمه های شب، پادشاه هراسان از خواب می پرد و توی یک ثانیه متوجه می شود که پسرش که بر علیه او شورش کرده بود، اینجاست… برای قتل او و دخترانش! پس بدون هیچ مکثی ساز دهنی اژدها را برمی دارد، اما فقط موفق به فرار کردن با یک دخترش می شود. دست دخترش را می گیرد و به جهان موازی فرار می کند… حال سال های سال از اون اتفاق می گذرد و دختر پادشاه برگشته است. برای خلاص کردن دنیایش از شر برادرش!
خلاصه کتاب:
نهلان روایت زندگی زنی به نام تابان می باشد که بعد از پشت سر گذاشتن دوره ای تاریک از زندگی خود، در کنار پسر کوچکش روزهای آرامی را میگذراند و برای ساختن آینده ای روشن تلاش میکند، تا این که ورود مردی به نام حنیف زندگی دو نفر آن ها، به مرور همه چیز تغییر داده و … تابان زنی است که روزگار پذیرای مسئولیت های سنگینی کرده است! مسئولیت هایی که به دوش کشیدنشان راحت نیست اما تابان قوی تر و سر سخت تر از این حرفاست !
خلاصه کتاب:
قصه امروز ما، قصه گذر از سختی هاست، وقتی دلیلی برای این گذر داری! اصلاً شاید رسیدن به فردا، همان دلیل گذراندن امروز است. قصهگوی امروز ما نیز از روزهای بد و سختی میگوید که اگر لحظهای در عبور از آن تردید کند، تمام زندگی را خواهد باخت.
خلاصه کتاب:
داستان درباره دختری به نام نواست که از بچگی خدمتکار عمارت نیکزادها بوده. نوا پنهانی با پسر کوچیکه خاندان نیکزاد ازدواج میکنه البته بدون ثبت شدن در شناسنامه اس! و زمانی که باردار میشه، همسرش فوت میکنه و اون در تلاش که ثابت کنه بچه از خون اون هاست. تو همین حین محمدعلی، معروف به محمدعلی تایگر، کشتی گیر لوتی و معروف تیم ملی و برادرشوهر نوا به کمکش میاد اما…
خلاصه کتاب:
دختری از جنس پاکی ولی گستاخ، پسری سخت ولی مرد، که تو یه داستان پیچیده و پلیسی گیر هم میفتن... پسری به اسم ایلیا که برای ماموریتش مجبوره که راننده یه خلافکار باشه... خلافکاری که دختری به اسم ادرینا داره و….
خلاصه کتاب:
نغمه تک دختر یه سازنده سرشناس تو شیرازه، دختری که بخاطر نگرانی ها و حساسیت پدر و مادرش وابسته و منزوی شده. بخاطر این وابستگی ها نغمه سه ساله پشت کنکور مونده و به شدت دلش استقلال و رفتن از خونه میخواد. برای همین از مردی کمک میگیره تا بتونه پدرش رو راضی کنه و دانشگاه شهر دیگه بره، مردی که در ظاهر هدفش کمک به استقلال نغمه است اما در باطن ... برنامه دیگه ای برای نغمه داره!
خلاصه کتاب:
در مورد آدم های هست که دست تقدیر آنها رو کنار هم قرار می دهد .اما در این میان آنها غرق در تنهایی روحی هستند. از همین رو آنها مشغول خود آزاری اند. با آمدن نیلا به زندگی شاهین پرده ای از زندگی او برداشته می شود…
خلاصه کتاب:
نقاشی را دوست دارم، گلها را درون گلدان میکشم، نمک را در نمکدان میکشم، ماهی را در ژرفای دریا میکشم، آب را در حوض میکشم، ماه را در شب میکشم، عروسک را در دست سارا میکشم، پدر را پشت در، با دستی پر میکشم، خنده را بر چهرهی تو میکشم، عشق را در سینهی تو میکشم، دستم را در دست تو میکشم، من نقاشی را دوست دارم ولی... درد را هم با عشق میکشم تا روزی که... آرامآرام پر بکشم!
خلاصه کتاب:
دریا در خانواده ای مذهبی، با تهمت برادرش و فشار خانوادهش برای ازدواج مجبور به فرار میشه... فرار با مردی که هیچ شناختی ازش نداره و نمی دونه آخر راه به کجا ختم می شه... راهی که جز سیاهی، چیزی نداره اما دستی نجات گر زندگیش می شه که اون دست ها خودش بیشتر از هرکسی احتیاج به کمک داره...
خلاصه کتاب:
وقتی یک مرد همسرش را با لباس عروس از خانه بیرون مى کند یعنى آن زندگى هنوز شروع نشده تمام شده است! چه اتفاقى براى عشق آتشین ماهور و تارخ می افتد که تارخ در شب عروسى ماهور را از خانه بیرون مى کند؟!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " عصرفارس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.