خلاصه کتاب:
سارا سر به زیر است. آسه میرود و آسه میآید. چادر میگیرد، نماز میخواند، با مردِ نامحرم همکلام نمیشود. زندگیاش روالِ عادیای دارد. ته تغاریِ حاج صالح طاهری است و دو خواهر و دو برادرِ بزرگ تر از خودش دارد. اما همه چیز همینقدر ساده پیش نمیرود زندگی بالا و پایین دارد. سارا عاشق میشود. فکرش را بکنید! دختری که با مردِ نامحرم همکلام نمیشد دل میبندد به چاوش بشیری پسرِ شارلاتانِ محلهشان….
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " عصرفارس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.