خلاصه کتاب:
دختری از جنس پاکی ولی گستاخ، پسری سخت ولی مرد، که تو یه داستان پیچیده و پلیسی گیر هم میفتن... پسری به اسم ایلیا که برای ماموریتش مجبوره که راننده یه خلافکار باشه... خلافکاری که دختری به اسم ادرینا داره و….
خلاصه کتاب:
نقاشی را دوست دارم، گلها را درون گلدان میکشم، نمک را در نمکدان میکشم، ماهی را در ژرفای دریا میکشم، آب را در حوض میکشم، ماه را در شب میکشم، عروسک را در دست سارا میکشم، پدر را پشت در، با دستی پر میکشم، خنده را بر چهرهی تو میکشم، عشق را در سینهی تو میکشم، دستم را در دست تو میکشم، من نقاشی را دوست دارم ولی... درد را هم با عشق میکشم تا روزی که... آرامآرام پر بکشم!
خلاصه کتاب:
دریا در خانواده ای مذهبی، با تهمت برادرش و فشار خانوادهش برای ازدواج مجبور به فرار میشه... فرار با مردی که هیچ شناختی ازش نداره و نمی دونه آخر راه به کجا ختم می شه... راهی که جز سیاهی، چیزی نداره اما دستی نجات گر زندگیش می شه که اون دست ها خودش بیشتر از هرکسی احتیاج به کمک داره...
خلاصه کتاب:
وقتی یک مرد همسرش را با لباس عروس از خانه بیرون مى کند یعنى آن زندگى هنوز شروع نشده تمام شده است! چه اتفاقى براى عشق آتشین ماهور و تارخ می افتد که تارخ در شب عروسى ماهور را از خانه بیرون مى کند؟!
خلاصه کتاب:
راستین که شب خسته از کار در شرکت به خانه می رفت ناگهان دختری جلوی ماشینش را می گیرد و ازش تقاضای کمک می کند تا از ازدواج اجباری که قرار انجام شود نجاتش دهد…
خلاصه کتاب:
این ملکه از اون ملکه بدای تو کارتونا و فیلماکه خندهای شیطانی می کنند و باعث عذاب آدم خوباست نیست این ملکه خانوم ما با وجود ملکه بودنش دنیا باهاش سر ناسازگاری داشت. یه دختر که مادرشو، پدرشو و نامزدشو از دست داده و حالا داره برمی گرده شهرش تا رو پاهای خودش بایسته با آدمای جدیدی آشنا میشه که خوشی رو دوباره بهش بر میگردونن، وارد خانواده ی دوست پدرش میشه، خانواده ایاز جنس محبت البته به غیر از پسر خانواده که از این دختر بی دلیل نفرت داره و...
خلاصه کتاب:
دلان گرایلی خان زاده ی شریفی که پیش از مراسم عقد، در عکاسی فرمالیته دچار مشکلات عجیبی میشود، دلان که دل در گروی عشق پاشا دارد ناگهان با واقعیتی رو به رو میشود که ناچار است بین جان برادر و عشق را یکی را انتخاب کند و در این میان…
خلاصه کتاب:
ماجراهای اصلی رمان«ساعت دلتنگی»در حوزه روابط احساسی و عاطفی افرادی است که در مرحله انتخاب همسفر زندگی خود هستند اما با تضادهای اجتماعی مختلفی مواجه می شوند که راه رسیدن آنها به سر منزل مقصود را تا حدودی دشوار می کند. شخصیت اصلی این رمان، «عسل شکیب» دختر جوانی است که در محیط کار خود، با مجموعه رفتارهای چند سویه ای از طرف دوستان و همکاران خود مواجه می شود که در مواردی قدرت تشخیص نیت اطرافیان خود را ندارد.
خلاصه کتاب:
داستان دختری هست به نام آرامش وقتی۱۶سالش بود از پرورشگاه فرار میکنه. بعد ۵ سال بنا بر دلایلی از خونه ای که به زور گیر آورده بود بیرونش میکنن و به خاطر اصرار دوستش میره واحد اون ها زندگی میکنه. و توی یک عطر فروشی کار می کرده... عاقبت قاچاقچی بودن رئیسش و نارفیق شدن تنها رفیقش باعث میشه کلی اتفاق از جمله عاشقی توی زندگی و…
خلاصه کتاب:
به من زخم می زنی اما از رو نمی روم، شده ام مادری که درد دارد اما نمی نالد، یکی نیش می زند، دیگری نیشتر، پیله تنیدم به سکوت که ببینی ام، که حرف ها را از زیر زبانم بیرون بکشی، من تنیده شده ام به سکوتی که پیله اش بوی بی پروانگی می دهد، تو بیا کمی نوازش به جانم بریز، کمی عشق در بغلم بینداز، کمی خاک لباس هایم را بتکان، پشت من بعد این همه آدم به تو حداقل گرم باشد نازنینم …
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " عصرفارس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.