عصرفارس رمان
عصرفارس رمان
دانلود رمان آقای گارسیا (جلد سوم) T_L_Swan

دانلود رمان آقای گارسیا (جلد سوم) T_L_Swan pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان آقای گارسیا (جلد سوم) از T_L_Swan با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

اون جذاب، بزرگتر و محتاطه. از همون لحظه‌ی اولی که چشمامون با هم قفل شد می‌ دونستم پر از مشکله. سرکارم باهاش ملاقات کردم، روز اولی بود که باریستا شده بودم. اون لبخند زد و من ذوب شدم.. سپس قهوه‌‌ای که درست کردم رو مزه کرد و بخاطر طعم بدش انداختش دور. دوباره روز بعد و روزهای بعد اومد. از قهوه‌هام متنفر بود اما مدام برمی‌گشت. بازیشو می دونستم. به قهوه‌ام می‌گفت مرگی توی فنجون. و من بهش می گفتم هدیه‌ای از طرف خدا برای زن‌ها. دروغ هم نمی‌گفتم… سپس بیرون کافی شاپ همدیگه رو دیدیم و اون زمان بود که همه چیز جالب شد. دیگه خبری از رفتارهای مودبانه و شیرین نبود…

خلاصه رمان آقای گارسیا

نفسم رو به شدت بیرون دادم و به تابلوی روی در نگاه کردم. “کلاب اگزاتیک.” نمیتونم باور کنم که واقعاً دارم این کارو انجام میدم. تا حالا حتی به یه کلاب مردونه نرفتم، چه برسه به اینکه فکر کنم داخلش کار کنم. – خوبه. خیلی خوبه لعنتی. اینطور نیست- برای درازمدت میست- اما نمیتونم بیشتر از این جایی که زندگی میکنم رو تحمل کنم. پنلوپه و غارش من رو دیوونه کردن. دستگیره برنجی رنگ بزرگ در سیاه سنگین رو فشار دادم و وارد شدم. وقتی وارد شدم مکانی مملو از تجملات ، دیوارهای زغالی تیره ، لوسترهای بزرگ ، آثار هنری و آینه های طلاکاری جلوی چشمم ظاهر شد. یک دختر بلوند زیبا با

لبخند گفت : « سلام ، آنه ماریام . » « سلام . » پوشه رزومه ام رو محکم توی مشتم گرفتم. فرار کن. همین الان فرار کن لعنتی. اوه لعنتی اینجا چیکار میکنم. فکر کنم دارم بالا میارم. توده درون گلوم رو قورت دادم تا سعی کنم جمله ای رو بگم: « س … سلام. من آوریلام. برای مصاحبه اینجام. » آنه ماری به تیکت اسمم و پوشه توی دستم نگاهی کرد. « عالیه. از این طرف لطفا ، آوریل. » چرخید و از کلوب خارج شد. دنبالش رفتم، از بالا تا پایین بهش نگاه کردم. خیلی شیکه و با لباس مشکی، یقه اسکی تنگش خیلی جذابه. مثل یه تاجر جذاب، باهوش یا همچین چیزی. چطوری با کفش های به این پاشنه

بلندی راه میره؟ در یک اتاق انتظار رو باز کرد. دختری تنها در گوشه ای نشسته بود و با لبخندی ترسیده به ما نگاه می کرد. « فقط اینجا بشین. پورشا به زودی میاد پیشتون. » آنه ماری لبخند زد. « ممنونم. » روی نزدیکترین صندلی نشستم و آنه ماری ناپدید شد و در پشت سرش بسته شد. اتاق ساکت شد و چشمام رو به سمت دختر دیگری که منتظر بود بردم. یک لبخند کج بهم نشان داد. آهسته گفتم : « سلام . » « سلام . » ما دوباره ساکت شدیم و در نهایت زمزمه کرد : « لعنتی من اینجا چی کار می کنم ؟ » « میدونم. منم همینطور. » بلند شد تا کنار من بشینه تا کسی صدامون رو نشنوه. « تو باید بهم بگی برم….

دانلود رمان آقای گارسیا (جلد سوم) T_L_Swan pdf رایگان بدون سانسور

  • مدیر
دیگر نوشته های
موضوعات
دانلود رمان قاصدک پرو مهین عبدی pdf دانلود رمان همخونه اجباری ناشناس pdf دانلود رمان من و آن من دیگر (گان دوم) مهسا حسینی (مهرسا) pdf دانلود رمان گذشته ام را یاد برد اعظم فهیمی pdf دانلود رمان فرش قرمز هاله بخت یار pdf دانلود رمان پسران بد (جلد اول) sober pdf دانلود رمان قرص آرامبخش (جلد دوم) دریا دلنو دریا دلنو pdf دانلود رمان بی هیچ دردان سامان شکیبا pdf دانلود رمان بگشت به خوشبختی گشت به خوشبختی فهیمه رحیمی pdf دانلود رمان مه آلود الن الن دادخواه pdf دانلود رمان شکلات تلخ هما پور اصفهانی pdf دانلود رمان شور عشق مریم پیروند pdf دانلود رمان فارق التحصیل samira pdf دانلود رمان تا کجا با منی رفیق فاطمه پور وکیلی pdf دانلود رمان جانا مطهره حیدری pdf دانلود رمان در دست تعمیر هانیه عصمتی pdf دانلود رمان پشتم باش زهرا حاجی لو pdf دانلود رمان بوف کور صادق هدایت pdf دانلود رمان سهم من پرینوش صنیعی pdf دانلود رمان دل من دل تو rain_girl80 pdf دانلود رمان عروس استاد (جلد دوم) ترنم pdf دانلود رمان پیله تنیدم به سکوت هانیه وطن خواه pdf دانلود رمان حریص مژگان فخار pdf دانلود رمان پای دردها مانده ام دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی pdf دانلود رمان ساعت دلتنگی سیمین شیردل pdf
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آمار سایت
  • 231 نوشته
  • 0 برگه
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " عصرفارس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.