عصرفارس رمان
عصرفارس رمان
دانلود رمان باران میبارد شقایق گل نژاد

دانلود رمان باران میبارد شقایق گل نژاد رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان باران میبارد از شقایق گل نژاد با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

مردی از جنس آتش با دنیایی درهم آلوده،سال‌هاست که میسوزد و میسوزاند اما محکم و پابرجاست. مثل همه‌ی انسان‌های دیگر، در زندگی‌اش دچار خطا و لغزش‌هایی شده است اما خبر از اتفاقاتی که روزگار برایش رقم زده است ندارد. نمی‌داند این سرنوشت برایش بازی‌ای رقم زده است که از درون نابود می‌کند! این بین کسی پا به بازی گذاشت که لطیف بود، زیبا بود، دختر بود.سوءتفاهم شد. همه‌ی آن‌هایی که زود قضاوت کردند لطمه خوردند، ضربه زدند.خون به پا شد اما به نا‌حق! زهرش دامن همه‌شان را گرفت…

خلاصه رمان باران میبارد

روی مبل سلطنتی مخصوص آرزو میشینم و به بابایی که در حال میوه پوست کندنه خیره میشم. برخلاف سنش خیلی جوون و سرحاله. حتی موهاش هم زیاد سفید نشده. بابا و آرزو از این لحاظ خیلی شبیه به هم هستن. یکی از عادت های مهم زندگیشون ورزش درست و حساب شده ست. روزانه زمان مشخصی رو براش در نظر گرفتن و این رو میشه از هیکل خوش فرم و پوست چروک نشده شون تشخیص داد. همیشه این جمله رو که خطاب به خودم و کیانمهر گفته میشه زیاد می شنیدم «پدرتون از خود شما جذابتره!» بعد از شنیدن این جمله حس خوبی بهم دست میده

چون به نظر اطرافیان، من نسخه ی جوون تر بابا هستم و بعد از من کیانمهر شباهت زیادی به بابا و طبیعتاً من داره. بابا سیب تیکه شده رو به طرفم میگیره و با لبخند مهربانی میگه: – بخور بابا. میوه رو میگیرم و بابا همزمان یه تیکه ی مساوی از سیب رو به کیانمهرِ غرق شده در گوشی میده و به من نگاه میکنه. – کیاراد جان! طرحای جدید بچه ها رو کنترل کردی؟ – آره طرحا تکمیله. هیچ عیب و نقص خاصی هم نداره. میوه رو توی بشقاب تیکه تیکه میکنه. لبخند اطمینان بخشی میزنه که از درون آروم میشم و خیار پوست کنده رو به طرفم میگیره. به ساعت نگاه میکنم،

نُه شب رو نشون میده.سرم رو به سمت کیانمهر برمیگردونم و میپرسم: -دیر شد کیانمهر، نمیخوای بگی کیاچهر ساعت چند قراره بیاد؟ بدون نگاه کردن و کنار گذاشتن گوشیش با بیخیالی حرص دربیاری زمزمه میکنه: – نگران نباش برسه در میزنه! به نشانه ی افسوس دستم روی پیشونیم میذارم و سرم رو تکون میدم. بابا با تعجب به مکالمه ی بین ما گوش میده و لبخند نامحسوسی گوشه ی لب هاش مینشینه. بعد از دقایقی انتظار کشیدن و بیتابی زیبا و پدرانه ای که از چهره ی بابا پیداست، ناگهان زنگ خونه به صدا در میاد. کیانمهر به سرعت از جا بلند میشه و به طرف آیفون میره…

 

دانلود رمان باران میبارد شقایق گل نژاد رایگان pdf بدون سانسور

  • مدیر
دیگر نوشته های
موضوعات
دانلود رمان قاصدک پرو مهین عبدی pdf دانلود رمان همخونه اجباری ناشناس pdf دانلود رمان من و آن من دیگر (گان دوم) مهسا حسینی (مهرسا) pdf دانلود رمان گذشته ام را یاد برد اعظم فهیمی pdf دانلود رمان فرش قرمز هاله بخت یار pdf دانلود رمان پسران بد (جلد اول) sober pdf دانلود رمان قرص آرامبخش (جلد دوم) دریا دلنو دریا دلنو pdf دانلود رمان بی هیچ دردان سامان شکیبا pdf دانلود رمان بگشت به خوشبختی گشت به خوشبختی فهیمه رحیمی pdf دانلود رمان مه آلود الن الن دادخواه pdf دانلود رمان شکلات تلخ هما پور اصفهانی pdf دانلود رمان شور عشق مریم پیروند pdf دانلود رمان فارق التحصیل samira pdf دانلود رمان تا کجا با منی رفیق فاطمه پور وکیلی pdf دانلود رمان جانا مطهره حیدری pdf دانلود رمان در دست تعمیر هانیه عصمتی pdf دانلود رمان پشتم باش زهرا حاجی لو pdf دانلود رمان بوف کور صادق هدایت pdf دانلود رمان سهم من پرینوش صنیعی pdf دانلود رمان دل من دل تو rain_girl80 pdf دانلود رمان عروس استاد (جلد دوم) ترنم pdf دانلود رمان پیله تنیدم به سکوت هانیه وطن خواه pdf دانلود رمان حریص مژگان فخار pdf دانلود رمان پای دردها مانده ام دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی pdf دانلود رمان ساعت دلتنگی سیمین شیردل pdf
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آمار سایت
  • 231 نوشته
  • 0 برگه
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " عصرفارس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.