عصرفارس رمان
عصرفارس رمان
دانلود رمان بوم خیس هدیه ق

دانلود رمان بوم خیس هدیه ق بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان بوم خیس از هدیه ق با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

در نیمه های شب، پادشاه هراسان از خواب می پرد و توی یک ثانیه متوجه می شود که پسرش که بر علیه او شورش کرده بود، اینجاست… برای قتل او و دخترانش! پس بدون هیچ مکثی ساز دهنی اژدها را برمی دارد، اما فقط موفق به فرار کردن با یک دخترش می شود. دست دخترش را می گیرد و به جهان موازی فرار می کند… حال سال های سال از اون اتفاق می گذرد و دختر پادشاه برگشته است. برای خلاص کردن دنیایش از شر برادرش!

خلاصه رمان بوم خیس

آرتین روی زانوهاش خم شده بود: این عجیب ترین حسی بود که تا به حال توی عمرم داشتم! سرم رو به نشونه تایید تکون دادم: درست میگی. اما لطفا آروم حرف بزن، مامانم به محض اینکه بفهمه من اینجام دیگه نمیزاره که برگردم. سرش رو بالا آورد: مامانت؟ مگه آزیتا مادرت نیست؟ غرغرکنان گفتم: چی بگم. کسی که من به عنوان مادرم میشناختمش انگار زن دوم پدرم بوده. بهتره که از پنجره پایین بریم. از پنجره اتاقم بیرون رو نگاه کرد: این… فوق العادست! _ولی تو فقط یه ساختمون رو دیدی. با هیجان گفت: این یه خونه معمولی نیست، خیلی خیلی بزرگه! چجوری همچین چیزی ساختین؟

اول کارت بانکی و کلیدم رو از توی اتاق برداشتم. بعد سطح بزرگ آبی ای درست کردم و به وسیله اون از پنجره بیرون رفتم: بیا. _من که نمیتونم پام رو روی اون بگذارم! نگران نیستی کسی ببینتت؟ _نه، از اینجا پیدا نیستیم. خودت برای خودت یچیزی درست کن. از پنجره پایین رفتیم و بعد از اینکه از اطرافم مطمئن شدم، گفتم: از حیاط بدو بیرون، زود باش! از خونه بیرون دویدیم. آرتین با دهن باز به اطراف نگاه می کرد: ماشین اینه؟ به سمت یه ماشین معمولی رفت: شما چطوری با اون حرکت می‌کنید؟ سوئیچم رو درآوردم و قفل ماشینم رو باز کردم: بشین تا ببینی. همینطور با تعجب توی ماشین نشست.

ماشین رو روشن کردم و شروع به رانندگی کردم. با حیرت به شهر نگاه می کرد، به مردم پر از مشغله ای که به اطراف می دویدند و مثل ربات کار می کردند. به فروشنده هایی که سعی می کردند کالا های خود را به زور به مشتری بفروشند، به پلیس هایی که مردمی را که قوانین رو نقض می کردند مجازات می کردند. چشم از شهر رنگارنگ و کفپوش های سنگی کوچه ها و کتاب فروشی هایی به اندازه یک خونه کتاب داشتند برنمی داشت. شبیه کودکی شده بود که برای اولین بار دنیای بیرون رو می دید. ماشین رو پارک کردم: پیاده شو. به سمت کافی شاپی هدایتش کردم. پشت میز نشست : اینجا کجاست؟

دانلود رمان بوم خیس هدیه ق بدون دستکاری و سانسور

  • مدیر
دیگر نوشته های
موضوعات
دانلود رمان قاصدک پرو مهین عبدی pdf دانلود رمان همخونه اجباری ناشناس pdf دانلود رمان من و آن من دیگر (گان دوم) مهسا حسینی (مهرسا) pdf دانلود رمان گذشته ام را یاد برد اعظم فهیمی pdf دانلود رمان فرش قرمز هاله بخت یار pdf دانلود رمان پسران بد (جلد اول) sober pdf دانلود رمان قرص آرامبخش (جلد دوم) دریا دلنو دریا دلنو pdf دانلود رمان بی هیچ دردان سامان شکیبا pdf دانلود رمان بگشت به خوشبختی گشت به خوشبختی فهیمه رحیمی pdf دانلود رمان مه آلود الن الن دادخواه pdf دانلود رمان شکلات تلخ هما پور اصفهانی pdf دانلود رمان شور عشق مریم پیروند pdf دانلود رمان فارق التحصیل samira pdf دانلود رمان تا کجا با منی رفیق فاطمه پور وکیلی pdf دانلود رمان جانا مطهره حیدری pdf دانلود رمان در دست تعمیر هانیه عصمتی pdf دانلود رمان پشتم باش زهرا حاجی لو pdf دانلود رمان بوف کور صادق هدایت pdf دانلود رمان سهم من پرینوش صنیعی pdf دانلود رمان دل من دل تو rain_girl80 pdf دانلود رمان عروس استاد (جلد دوم) ترنم pdf دانلود رمان پیله تنیدم به سکوت هانیه وطن خواه pdf دانلود رمان حریص مژگان فخار pdf دانلود رمان پای دردها مانده ام دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی pdf دانلود رمان ساعت دلتنگی سیمین شیردل pdf
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آمار سایت
  • 231 نوشته
  • 0 برگه
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " عصرفارس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.