عصرفارس رمان
عصرفارس رمان
دانلود رمان تقاص هما پور اصفهانی

دانلود رمان تقاص هما پور اصفهانی بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان تقاص از هما پوراصفهانی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

سال ها پیش وقتی هنوز چشم به دنیا باز نکرده بودم حوادثی رخ داد که تاثیرش را روی زندگی من و تو گذاشت، شاید هیچ کس تصورش را هم نمی کرد یک عشق آتشین در گذشته باعث یک عشق آتشین دیگر در آینده شود، اما به خاطر زهری که گذشتگان از عشق چشیدند عشق ما نیز باید طعم زهر به خودش بگیرد، باید تقاص پس بدهیم. هم من هم تو، تقاص گناهی که نکردیم، تو به من استواری یاد بده. من شکننده ام، من از جنس بلورم، من لطیفم، نگذار بشکنم، برای شکستنم زود است!

خلاصه رمان تقاص

صبح با صدای خاله و مامان که چمدونا رو باز می کردن بیدار شدم و نشستم روی تخت، اینقدر غرق بودن که جواب سلام منو هم به زور دادن. سپیده هم بیدار شده بود، ولی هنوز روی تخت دراز کشیده بود. خواستم برم توی دستشویی که سپیده زودتر از من توی دستشویی پرید. با حرص کوبیدم روی در و هر چی از دهنم در اومد، نثارش کردم. وقتی بیرون اومد بدون اینکه نگاش کنم سریع وارد شدم و در رو بستم. هنوز چند ثانیه نگذشته بود که چراغو خاموش کرد.قلبم افتاد توی پاچه ام و گفتم: -سپیده مرض گرفته تو چرا آزار داری؟ صبح اول صبحی چت شده؟ چراغو روشن کن. – نمی کنم.

– بی خود می کنی. روشن کن این لامصبو. – تا وقتی اعتراف نکنی که از تاریکی می ترسی، روشن نمی کنم! – من از هیچی نمی ترسم. بهت می گم روشن کن. در حالی که دروغ می گفتم. به قول رضا مث سگ از تاریکی می ترسیدم. سپیده گفت: – تا نگی روشن نمی کنم. مامان و خاله هم از سپیده می خواستن که چراغو روشن کنه. مامان می دونست که من تو تاریکی حتی ممکنه تشنج کنم، ولی سپیده لجباز می گفت: – نه امکان نداره! تا نگه روشن نمی کنم. اصالً دیدن که نداره. زود باش کارتو بکن بیا بیرون. ضربان قلبم تند و تندتر می شد. داد کشیدم: – بی تربیت! چه طور برای تو دیدن داشت؟

واسه من نداره؟ می گم روشن کن. – بگو تا روشن کنم. چون حسابی ترسیده بودم، به ناچار گفتم: – خیلی خوب بابا! من از تاریکی می ترسم. حالا راحت شدی؟ الهی بمیری! ذلیل شده، روشن کن دیگه. چراغو روشن کرد و گفت: – یه خورده مخلفاتش رو زیاد کردی! ولی مهم نیست عزیزم جبران می کنم. سریع دست و صورتمو شستم و از دستشویی رفتم بیرون. سپیده با نیش باز نگام می کرد. با عصبانیت به طرفش رفتم و اونو زیر مشت و لگد گرفتم. با پادر میونی خاله و مامان به زور از هم جدا شدیم. حدود نیم ساعت طول کشید تا آه و ناله های سپیده تموم شد و دوباره با هم آشتی کردیم…

دانلود رمان تقاص هما پور اصفهانی بدون دستکاری و سانسور

  • مدیر
موضوعات
دانلود رمان قاصدک پرو مهین عبدی pdf دانلود رمان همخونه اجباری ناشناس pdf دانلود رمان من و آن من دیگر (گان دوم) مهسا حسینی (مهرسا) pdf دانلود رمان گذشته ام را یاد برد اعظم فهیمی pdf دانلود رمان فرش قرمز هاله بخت یار pdf دانلود رمان پسران بد (جلد اول) sober pdf دانلود رمان قرص آرامبخش (جلد دوم) دریا دلنو دریا دلنو pdf دانلود رمان بی هیچ دردان سامان شکیبا pdf دانلود رمان بگشت به خوشبختی گشت به خوشبختی فهیمه رحیمی pdf دانلود رمان مه آلود الن الن دادخواه pdf دانلود رمان شکلات تلخ هما پور اصفهانی pdf دانلود رمان شور عشق مریم پیروند pdf دانلود رمان فارق التحصیل samira pdf دانلود رمان تا کجا با منی رفیق فاطمه پور وکیلی pdf دانلود رمان جانا مطهره حیدری pdf دانلود رمان در دست تعمیر هانیه عصمتی pdf دانلود رمان پشتم باش زهرا حاجی لو pdf دانلود رمان بوف کور صادق هدایت pdf دانلود رمان سهم من پرینوش صنیعی pdf دانلود رمان دل من دل تو rain_girl80 pdf دانلود رمان عروس استاد (جلد دوم) ترنم pdf دانلود رمان پیله تنیدم به سکوت هانیه وطن خواه pdf دانلود رمان حریص مژگان فخار pdf دانلود رمان پای دردها مانده ام دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی pdf دانلود رمان ساعت دلتنگی سیمین شیردل pdf
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آمار سایت
  • 231 نوشته
  • 0 برگه
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " عصرفارس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.