عصرفارس رمان
عصرفارس رمان
دانلود رمان دل ستان ص_مرادی

دانلود رمان دل ستان ص_مرادی pdf بدون سانسور

دانلود رمان دل ستان از ص_مرادی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

وقتی یک مرد همسرش را با لباس عروس از خانه بیرون مى کند یعنى آن زندگى هنوز شروع نشده تمام شده است! چه اتفاقى براى عشق آتشین ماهور و تارخ می افتد که تارخ در شب عروسى ماهور را از خانه بیرون مى کند؟!

خلاصه رمان دل ستان

می خوام بیام پیش تو مامان. نمی شه عزیزم. بغض کرده گفتم: آخه چرا؟! این جا خیلی اذیت می شم.. از مارال و مامانش بدم میاد. -ببین ماهور، تو دختر عاقل و بالغی هستی، میخوام که متوجه موقعیت من باشی. من شرایط نگهداری از تو رو ندارم عزیزم. مامان از آدمای این خونه بدم میاد… عزیز نمیذاره با دوستام بیرون برم، همهش از تیپم ایراد می گیره، اجازه ندارم آرایش کنم… تازه همشم از مارال تعریف می کنن… همه شون از من بدشون میاد… به تو بد و بیراه می گن و من جرأت ندارم اسمی از تو بیارم. همین الانم اگه بفهمن پنهونی با تو در ارتباطم بیچاره می شم. عصبی شد و با غیظ گفت:

غلط کردن گریه ام گرفت. لحنم بوی التماس گرفت و بی صدا اشک ریختم. خودشون تحمل می کنن، حتی بابا هم چشم دیدنم رو نداره! بذار بیام پیش تو مامان… اینا از خدا خواسته قبول می کنن. به زور من رو کنار خودشون تحمل می کنن -گریه می کنی ماهور ؟! به هق هق افتادم و غم عالم روی دلم نشست. -گناه من چیه مامان وقتی همه میگن ماهور دختر همون مادره، پس بذار کنارخودت باشم و نخوام این زخم زبونا رو تحمل کنم. نمی دانم چه شد که بالاخره بعداز گذر چهار سال موافقت کرد ولی معلوم بود تا چه اندازه عصبی است! -اگه بابات قبول کنه خرجیت رو بده من حرفی ندارم، بیا پیش خودم.

انگار دنیا را به من دادند. گریه ام تبدیل به لبخندی عمیق روی لبانم شد و ذوق زده گفتم: -راست می گی مامان؟ – آره، اگه بابات قبول کرد بهم خبر بده، من دیگه باید برم کار دارم ، فعلا عزیزم. می بوسمت. حتى منتظر نماند جوابم را بشنود و تماس را قطع کرد. برایم مهم نبود. همین که از این خانه و آدم هایش خلاصی می یافتم برایم کافی بود. دیگر مجبور به تحمل هیچ کدامشان نبودم. از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم.موبایلی که مامان پارسال برای تولدم به من هدیه داده بود را دوباره خاموش و در کمد بین لباس هایم پنهانش کردم. داشتن موبایل برای دختری به سن من ممنوع بود و هیچکدام نباید متوجه می شدند…

دانلود رمان دل ستان ص_مرادی pdf بدون سانسور

  • مدیر
دیگر نوشته های
موضوعات
دانلود رمان قاصدک پرو مهین عبدی pdf دانلود رمان همخونه اجباری ناشناس pdf دانلود رمان من و آن من دیگر (گان دوم) مهسا حسینی (مهرسا) pdf دانلود رمان گذشته ام را یاد برد اعظم فهیمی pdf دانلود رمان فرش قرمز هاله بخت یار pdf دانلود رمان پسران بد (جلد اول) sober pdf دانلود رمان قرص آرامبخش (جلد دوم) دریا دلنو دریا دلنو pdf دانلود رمان بی هیچ دردان سامان شکیبا pdf دانلود رمان بگشت به خوشبختی گشت به خوشبختی فهیمه رحیمی pdf دانلود رمان مه آلود الن الن دادخواه pdf دانلود رمان شکلات تلخ هما پور اصفهانی pdf دانلود رمان شور عشق مریم پیروند pdf دانلود رمان فارق التحصیل samira pdf دانلود رمان تا کجا با منی رفیق فاطمه پور وکیلی pdf دانلود رمان جانا مطهره حیدری pdf دانلود رمان در دست تعمیر هانیه عصمتی pdf دانلود رمان پشتم باش زهرا حاجی لو pdf دانلود رمان بوف کور صادق هدایت pdf دانلود رمان سهم من پرینوش صنیعی pdf دانلود رمان دل من دل تو rain_girl80 pdf دانلود رمان عروس استاد (جلد دوم) ترنم pdf دانلود رمان پیله تنیدم به سکوت هانیه وطن خواه pdf دانلود رمان حریص مژگان فخار pdf دانلود رمان پای دردها مانده ام دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی pdf دانلود رمان ساعت دلتنگی سیمین شیردل pdf
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آمار سایت
  • 231 نوشته
  • 0 برگه
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " عصرفارس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.