عصرفارس رمان
عصرفارس رمان
دانلود رمان ساعت دلتنگی سیمین شیردل

دانلود رمان ساعت دلتنگی سیمین شیردل pdf بدون سانسور

دانلود رمان ساعت دلتنگی از سیمین شیردل با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

ماجراهای اصلی رمان«ساعت دلتنگی»در حوزه روابط احساسی و عاطفی افرادی است که در مرحله انتخاب همسفر زندگی خود هستند اما با تضادهای اجتماعی مختلفی مواجه می شوند که راه رسیدن آنها به سر منزل مقصود را تا حدودی دشوار می کند. شخصیت اصلی این رمان، «عسل شکیب» دختر جوانی است که در محیط کار خود، با مجموعه رفتارهای چند سویه ای از طرف دوستان و همکاران خود مواجه می شود که در مواردی قدرت تشخیص نیت اطرافیان خود را ندارد.

خلاصه رمان ساعت دلتنگی

سفر به اصفهان هم خالی از لطف نبود. ترانه با وجود کسالت ناشی از بارداری با دیدن ما حالش خوب شد. فریبرز، همسرش هم مهمان نواز و خوش رو بود. فریبرز و ترانه، چهار سال پیش، در جشن عروسی یکی از دوستان مشترکشان با هم آشنا شدند. یک سال با هم در ارتباط بودند و بعد هم ازدواج کردند. تنها مشکل ترانه، دوری از ما بود که با وجود عشق و عاشقی ای که راه انداخته بود و با وجود مهر و محبت فریبرز، خیلی زود عادت کرد. مامان و بابا هم از دامادشان راضی بودند. مامان عقیده داشت اگر آدم خوبی پیدا شد و ضامن خوشبختی دخترش، چه فرقی می کند، کجا باشد. همیشه می گفت اگر

دخترم نزدیکم بود و هر روز قهر و آشتی و کتک کاری داشتند خوب بود یا در غربت باشد، همراه با آسایش و آرامش! ولی برای من دوری از تنها خواهرم سخت بود. اوایل ازدواج ترانه دچار افسردگی شدم و از فریبرز بدم می آمد ولی کم کم با دیدن حسن رفتارش و خوشنودی ترانه، کم کم به این مسئله و جدایی از خواهرم عادت کردم. از بس ترانه مهربان و ملایم بود و با هم روابط دوستانه و محبت آمیزی داشتیم، عادت بدی به بودنش در کنارم داشتم و فریبرز را تا مدتها رقیب خودم می دیدم. با ازدواج ترانه، انگار آفتاب دیگر در خانه ی ما طلوع نمی کرد و فضای خانه همیشه ابری و گرفته بود.

فریبرز، آفتاب من را دزدیده بود! با تمام این اوصاف، در خانه ی ترانه حس خوبی داشتم. راحت بودم و همیشه خوش می گذشت چون ترانه در آنجا طلوع کرده بود و خانه اش همیشه آفتابی! درست که ترانه لوس بود ولی به من که خواهر کوچکترش بودم، بی اندازه اهمیت می داد و بی دریغ بهترین چیزها را برایم می خواست. هدایای خوبی می گرفت و همیشه با یک بغل سوغات می آمد و با یک بغل سوغات راهی ام می کرد. همیشه با یک بغل سوغات می آمد و با یک بغل سوغات راهی ام می کرد. از خانه و زندگی اش هم هر چه بگویم کم گفته ام. آپارتمانش شبیه کاخ کوچکی بود…

دانلود رمان ساعت دلتنگی سیمین شیردل pdf بدون سانسور

  • مدیر
دیگر نوشته های
موضوعات
دانلود رمان قاصدک پرو مهین عبدی pdf دانلود رمان همخونه اجباری ناشناس pdf دانلود رمان من و آن من دیگر (گان دوم) مهسا حسینی (مهرسا) pdf دانلود رمان گذشته ام را یاد برد اعظم فهیمی pdf دانلود رمان فرش قرمز هاله بخت یار pdf دانلود رمان پسران بد (جلد اول) sober pdf دانلود رمان قرص آرامبخش (جلد دوم) دریا دلنو دریا دلنو pdf دانلود رمان بی هیچ دردان سامان شکیبا pdf دانلود رمان بگشت به خوشبختی گشت به خوشبختی فهیمه رحیمی pdf دانلود رمان مه آلود الن الن دادخواه pdf دانلود رمان شکلات تلخ هما پور اصفهانی pdf دانلود رمان شور عشق مریم پیروند pdf دانلود رمان فارق التحصیل samira pdf دانلود رمان تا کجا با منی رفیق فاطمه پور وکیلی pdf دانلود رمان جانا مطهره حیدری pdf دانلود رمان در دست تعمیر هانیه عصمتی pdf دانلود رمان پشتم باش زهرا حاجی لو pdf دانلود رمان بوف کور صادق هدایت pdf دانلود رمان سهم من پرینوش صنیعی pdf دانلود رمان دل من دل تو rain_girl80 pdf دانلود رمان عروس استاد (جلد دوم) ترنم pdf دانلود رمان پیله تنیدم به سکوت هانیه وطن خواه pdf دانلود رمان حریص مژگان فخار pdf دانلود رمان پای دردها مانده ام دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی pdf دانلود رمان ساعت دلتنگی سیمین شیردل pdf
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آمار سایت
  • 231 نوشته
  • 0 برگه
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " عصرفارس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.