عصرفارس رمان
عصرفارس رمان
دانلود رمان لوطاهور سارا رایگان

دانلود رمان لوطاهور سارا رایگان pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان لوطاهور از سارا رایگان با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

در این داستان یک خواننده جوان یهودی ساکن آلمان، راوی عشق ممنوعه خود است و راوی دیگر داستان یوسف و آرشام هستند. دو برادر ایرانی با دنیایی تفاوت در ظاهر و باطن، اما در یک چیز مشترک… هر دو دلباخته‌ی دخترعمویشان، پناه زیبا و معصوم هستند. عموی پناه او را برای پسر بزرگش آرشام خواستگاری می‌کند در حالی که یوسف برای رسیدن به پناه تا مرز جنون پیش رفته و حال باید شاهد این باشد که معشوقه‌اش با برادرش ازدواج کرده و در جوار اتاق او زندگی می‌کند. یوسف نمی‌تواند بیشتر از این شاهد عشق بازی‌ و ابراز علاقه‌ی آن‌ها به هم باشد و به همین خاطر خودش را در دنیای بیرون از خانه غرق می‌کند، اما یک شب که حالش بد است و کنترلی روی خود ندارد…

خلاصه رمان لوطاهور

یوسف به عمو نگاه کرد، من هم همینطور. آنچه در نگاه عمو بود، تاسف‌آمیز بود… در نگاهش همچنان هر چیز خلاف باورش، فاسد و مخدوش و خوار بود. برای تغییر دادن به جهت نگاه یوسف به تقلا افتادم. _یوسف شعر مورد علاقه‌ی خان بابا هم مثل شاعر مورد علاقه‌ش یادته؟ سرش را کج کرد روی شانه‌اش و طوری زل زد توی چشمانم که فهمیدم فهمیده است منظورم را… همه چیز این دنیا برای یوسف ناعادلانه بود. لبخند می‌آورد روی لب‌های ما، خودش نمی‌خندید. ما را شاد می‌کرد، خودش شاد نمیشد.

رام محبت هرکسی میشد و هیچ کسی رام محبتش نمیشد. _گفتم چشمم، گفت به راهش می‌دار با لبخندی آزرده بر عهده گرفتم گفتن بیت بعدی را. _گفتم جگرم، گفت پُر آهش می‌دار _گفتم که دلم، گفت چه داری در دل؟ گفتم غم تو بغضم باز بالا آمده بود. این بغض‌های عوضی چرا هیچ وقت هضم نمیشدند؟! _گفت، نگاهش می‌دار خان بابا با ذوق گفت: _این شعر ابوسعید ابوالخیر رو هنوز یادتونه؟ بچه که بودین همیشه می‌خوندمش براتون… یادش بخیر… چه روزهای خوبی بود.

آرشام برگشت و عمو با خوشحالی به استقبالش رفت. دوست داشتم من به استقبالش بروم، این استقبال حق و وظیفه‌ی من بود! نمی‌دانم شاید هم امشب زیادی حساس شده بودم به رفتار عمو. توهینش به مادرم، شکستن دل یوسف، حرف‌های منطقی خان‌بابا و بی‌توجهی‌اش نسبت به نصیحت‌های او… بهانه‌ای بزرگ داد به من برای دلخور شدن و حساسیت نشان دادن به یک چنین موضوع ساده‌ای. کیف آرشام را از دستش گرفتم. _خوش اومدی عزیزدلم خسته بود، خیلی بیشتر از یوسف….

 

خرید رمان

دانلود رمان لوطاهور سارا رایگان pdf رایگان بدون سانسور

  • مدیر
دیگر نوشته های
موضوعات
دانلود رمان قاصدک پرو مهین عبدی pdf دانلود رمان همخونه اجباری ناشناس pdf دانلود رمان من و آن من دیگر (گان دوم) مهسا حسینی (مهرسا) pdf دانلود رمان گذشته ام را یاد برد اعظم فهیمی pdf دانلود رمان فرش قرمز هاله بخت یار pdf دانلود رمان پسران بد (جلد اول) sober pdf دانلود رمان قرص آرامبخش (جلد دوم) دریا دلنو دریا دلنو pdf دانلود رمان بی هیچ دردان سامان شکیبا pdf دانلود رمان بگشت به خوشبختی گشت به خوشبختی فهیمه رحیمی pdf دانلود رمان مه آلود الن الن دادخواه pdf دانلود رمان شکلات تلخ هما پور اصفهانی pdf دانلود رمان شور عشق مریم پیروند pdf دانلود رمان فارق التحصیل samira pdf دانلود رمان تا کجا با منی رفیق فاطمه پور وکیلی pdf دانلود رمان جانا مطهره حیدری pdf دانلود رمان در دست تعمیر هانیه عصمتی pdf دانلود رمان پشتم باش زهرا حاجی لو pdf دانلود رمان بوف کور صادق هدایت pdf دانلود رمان سهم من پرینوش صنیعی pdf دانلود رمان دل من دل تو rain_girl80 pdf دانلود رمان عروس استاد (جلد دوم) ترنم pdf دانلود رمان پیله تنیدم به سکوت هانیه وطن خواه pdf دانلود رمان حریص مژگان فخار pdf دانلود رمان پای دردها مانده ام دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی pdf دانلود رمان ساعت دلتنگی سیمین شیردل pdf
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آمار سایت
  • 231 نوشته
  • 0 برگه
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " عصرفارس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.