خلاصه کتاب:
ایلیا احتشام، پسر رئیس یک شرکت مدلینگ می باشد که باعث تصادف یاسمن می شود... تصادف دختری گل فروش و معصوم که دل به بنیامین رازی بسته است... مردی که از بچگی مثل برادر کنارش بوده اما به او علاقه دارد! و ایلیا، مرد زخم خورده ای هست که از بچگی مورد خشم پدرش قرار گرفته و از لحاظ روحی آسیب شدیدی دیده و افراد کمی می توانند با اخلاقش کنار بیایند…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " عصرفارس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.