دانلود رمان مردم ظالم از J_J_McAvoy با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
لیام کالاهان، رییس آینده مافیای ایرلنده. یه عوضی بیرحم که تنها تفریحش بعد از ادم کشی، شکستن زناست. غرورشون رو له میکنه. اون به شدت سلطهگره. برای صلح بین مافیای ایرلند و مافیای ایتالیا، مجبور به ازدواج با دختر مافیای ایتالیایی میشه ملودی نیکی جیوانی.ملودی،نه یه زن ضعیفه و نه میشکنه.اون رییس قدرتمندمافیای ایتالیاست و به عنوان بیرحمترین زن شناخته میشه. زنی که بریدن دست دو مرد رو در پرونده کاریش داره.زنی که تفریحش سکسه و از هیچ مردی،فرمانبردای نمیکنه. جدال خونینی که بین این دو شکل میگیره و لیام درصدد له کردن ملودیه و ملودی درصدد کشتن لیام.
خلاصه رمان مردم ظالم
“حتی توی کشتن مردا ،هم ادب رو رعایت کنید.” کنفوسیوس ملودی” مهماندار هواپیما با لکنت گفت: خانوم جیوانی ما نیم ساعت دیگه فرود میایم. سری براش تکون دادم و به ارومی لیوانم رو بالا بردم اما اون اسکل اونقدری ترسیده بود که حتی نمی تونست نوشیدنی رو بریزه. چشمام رو روی لکه های قرمز روی ژاکت ارمانی سفید جدیدم تنگ کردم و سرم رو بالا گرفتم و بهش خیره شدم. بطری رو از دستای لعنتیش قاپیدم. -من خیلی… -نگو ببخشید. با غرش گفتم: تو حتی هنوز متاسفم نیستی. چشماش گشاد شده بود و قبل از اینکه بخواد عقب بره و پشت فیدل قرار بگیره اسلحه روی جمجمه اش بود
فیدل به سادگی گفت: تنها چیزی که واقعا بهش نیاز داریم خلبانه بانو. (یعنی کشتن این خدمه سفرمون رو خراب نمی کنه) ژاکتم رو در آوردم و تو فاصله نه میلیمتری جلوی اون اسکل وایسادم. اون جوون بود و شاید فقط چند سال از من بزرگتر بود. چی باعث شده بود اون قبول کنه و پیش خدمت جت شخصیم بشه؟ یا سوال بهتر اینه که کی بهش اجازه داده اون پیش خدمت جت کوفتیم باشه؟ حرف هایی که اینجا زده میشد اونقدر حساس بود که می تونست مثل رسوایی واترگیت بشه پرسیدم: فیدل این اسکل چه جوری وارد برنامه هام شده؟ دوست داشتم بفهمم وقتی که مونته بهم یه پرونده
دیگه داده بود این اینجا چه غلطی می کرد؟ خواهرش بدهی سنگینی داره. فکر میکنم اون داره تلاش میکنه تا بدهیش رو تسویه کنه. گفته می شود که میان سال های ۱۹۷۲ – ۱۹۷۵ در هتلی به همین نام در واشینگتن_دی.سی. اتفاق افتادند که منجر به بالا گرفتن احتمال استیضاح و در نتیجه کناره گیری ریچارد نیکسون رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا شد. فیدل گفت و هفت تیرش رو اماده کرد تا بهش دستور بدم. واسه اون اینجایی؟ خواهرت به فاحشه بدبخته. اخمی کرد و خواست چیزی بگه اما حرفش رو خورد. کریستال مت. صبح برای خونریزی کردن خیلی ناجوره… نمیخوام بکشمش.