دانلود رمان ملکه عذاب از الناز حاجیان با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
این ملکه از اون ملکه بدای تو کارتونا و فیلماکه خندهای شیطانی می کنند و باعث عذاب آدم خوباست نیست این ملکه خانوم ما با وجود ملکه بودنش دنیا باهاش سر ناسازگاری داشت. یه دختر که مادرشو، پدرشو و نامزدشو از دست داده و حالا داره برمی گرده شهرش تا رو پاهای خودش بایسته با آدمای جدیدی آشنا میشه که خوشی رو دوباره بهش بر میگردونن، وارد خانواده ی دوست پدرش میشه، خانواده ایاز جنس محبت البته به غیر از پسر خانواده که از این دختر بی دلیل نفرت داره و…
خلاصه رمان ملکه عذاب
صبح زود بیدار شدم مقنه ام رو روسرم مرتب کردم دیگه هوا داشت سرد میشد مخصوصا صبحا، پالتومو تنم کردم دستی به پالتوی قرمزو شیکم کشیدم یاد مامانم افتادم اینو تولد همون سالی که تصادف کرد برام خرید اما چون منو یادش مینداخت و ناراحت میشدم تنم نمی کردم اما حالا بهتر از هیچی بود روم نمیشد به عمو بگم برام بخره خودمم که پول زیادی نداشتم. چادرم رو سرم کردم اما با اون پالتو اصلا باهم جور در نمیومد یجورایی هیکلی می شدم. منم چادرمو تا کردم ورو تختم گذاشتم و بدون چادر از خونه خارج شدم همه خواب بودن. در حیاط رو باز کردم که مهدی رو دیدم
همون کت چرمش تنش بود، سوار موتور خوشگلش بود که تا منو دید پیاده شد کلاه کاسکت مشکی و نقره ای اش رو از سرش برداشت و به من نگاه کرد. منم سرد و نافذ نیگاش می کردم که بدون سلام وصبح بخیر پرسید: چادرت کو؟ سرد جواب دادم: سرم نکردم با پالتوم ضایع میشد. اخماش رو کرد تو هم: بی خود، برو سرت کن. جاااان؟ این چی میگفت نه از اون رفتار دیشبش نه به غیرتی شدن بی مورد الانش.خیلی خشک به چشمایی که فکر کنم از بی خوابی سرخ شده بود نگاه کردم: فکر نمیکنم به شما مربوط باشه و راهمو کشیدم و رفتم سر کوچه که تاکسی بگیرم، چون دیرم شده بود و وقت
منتظر بودن واسه اتوبوس رو نداشتم. به ساعتم نگاه کردم. وای الان دیگه استاد رام نمیده. یه پراید رو به روم توقف کرد یه پسره توش نشسته بود و با اون نگاه گستاخش نیگام می کرد اخم کردم و به طرف دیگه ای نگریستم. – بابا خانومی ناز نکن دیگه باور کن قصدم خیره میترسم مدرست دیر بشه ها… چقدر از این الاف ها بیزارم، برو بگیر بخواب بچه، ساعت ۷ صبح معلوم نیست تو خیابون چیکار میکنه! دیگه ایستادن جایز نبود راه افتادم که باز پرایدیه افتاد دنبالم. -بیشعور گورتو گم کن مگه خودت ناموس نداری؟ – اووو شما کی باشی آقا؟ خانومم قهر کرده تو برو پی کارت.. مهدی با پرشیاش اومده بود و…