خلاصه کتاب:
لیا دانشجو باستان شناسی برای رسیدن به گروه کاوش در مصر، دانشگاه خودشو عوض میکنه و وارد یه دانشگاه جدید میشه. جایی که با استاد جذاب و البته مغرورش روبه رو میشه. مردی که فانتزی های زیادی تو سرش داره. اما وقتی دانشجو دنیل هم باشی! کار خیلی سخت تر میشه. چون حالا هیچ حد و مرزی برای شیطنت های دنیل وجود نداره…
خلاصه کتاب:
سهیل عاشق نیلوفر افخم و خانوادشو تحت فشار قرار میدهد تا برن خواستگاری شقایق… خانواده سهیل بخاطر بی بندوباری شقایق قبول نمیکنن برن خواستگاری و شقایق و پدرش هم بهشون برمیخوره و شقایق رابطشو با سهیل قطع میکنه حالا سهیلی که از مادر کینه به دلش نشسته و از او بدش میاد، از سر لجبازی بامادر میره خواستگاری تینا از اقوام مادری که همیشه…
خلاصه کتاب:
این عاشقانه تراژدی فریاد تمام زن های ایرانی ست که می خواهند پرواز کنند اما شرایط جامعه بال و پر آن ها را قیچی می کند تا از صرافت پرواز بیفتند…
خلاصه کتاب:
این مجموعه درباره یک دختر ۱۶ ساله به نام راون مدیسون است که همیشه لباس های تیره میپوشد. هنگامی که ساکنین جدیدی در یک عمارت قدیمی و رها شده ساکن می شوند شایعات شروع به پخش شدن می کند. هر کسی در شهر کوچک راون مدیسون اشاره دارد به Dullsville و معتقد هستند همسایگان جدید در واقع خون آشام هستند…
خلاصه کتاب:
در مورد زنیه که در گذشته یه ازدواج ناموفق داشته والان پسری ک یه مدت به عنوان راننده آژانس در جریان زندگیش قرار گرفته عاشقش میشه وادامه ماجرا…
خلاصه کتاب:
چشمانت راز آتش بود. در التهاب قلب ویران شده ام و لبانت چون دشنه ای سوزان که مرهم تمام زخم های قبل از تو با من بود! و آنقدر با آتش دوست داشتن و عطر تنت زندگی کرده ام که همه چیز را از یاد برده ام جز تو و حالا دیگر هراسی ندارم از این همه سوختن از این همه زخم و خاکسترِ خاطراتی که از من و تو به جای خواهد ماند….
خلاصه کتاب:
_آنه تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت وقتی روشنی چشم هایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود. با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات از تنهایی معصومانه دست هایت... آیا میدانی که در هجوم درد ها و غم هایت و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیات حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود...؟ آنه، اکنون آمده ام تا دست هایت را به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی و اینک آن شکفتن و سبز شدن در انتظار توست... در انتظار توست....
خلاصه کتاب:
داستان کیان و لیلی که به خاطره اتفاقهایی مجبوری صیغه هم شدن اما مگر کیان میتونست از لیلی بگذره. کیانی که توی خشونت و سردی زبون زد بود حالا برای به دست آوردن دل لیلی یکشب… من فایتر که شرط میبستم عاشق نمیشم اما لیلی کاری باهام کرد…
خلاصه کتاب:
همه چیز از روزی شروع میشود که لنایِ سیزده ساله، به خانه میآید و مادرش را غرق در خون میبیند! آلت قتاله اما در دست کسی است که لنا به او میگوید “پدر!” قصه از یک قتل خانوادگی شروع میشود و امتداد آن میرسد به عمارت حاج راشد فلاح که دیوارهایش بوی خون میدهند و زندگیِ سرایداری، کنار کسانی که همخون لنا هستند و در عین حال، دور و غریباند. فردین تنها کسیست که به دخترک پر از ترسِ داستان نزدیک میشود اما یک داغ روی پیشانیِ لناست او دختر یک قاتلاست…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " عصرفارس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.