خلاصه کتاب:
با بهت بهش زل زدم ! مثل یه جوجه کوچیک حبس شده بودم. انگار که تمامِ بدنم فلج شده بود و قدرت انجام کاری رو در برابرِ بدن درشتش نداشتم. میدونستم کاری که داره میکنه بی شک یه اشتباه بزرگه . اون گیج بود، و توی گیجی داشت با من مثل یه اسباب بازی، خوش گذرونی می کرد…
خلاصه کتاب:
ایلیا احتشام، پسر رئیس یک شرکت مدلینگ می باشد که باعث تصادف یاسمن می شود... تصادف دختری گل فروش و معصوم که دل به بنیامین رازی بسته است... مردی که از بچگی مثل برادر کنارش بوده اما به او علاقه دارد! و ایلیا، مرد زخم خورده ای هست که از بچگی مورد خشم پدرش قرار گرفته و از لحاظ روحی آسیب شدیدی دیده و افراد کمی می توانند با اخلاقش کنار بیایند…
خلاصه کتاب:
سه تا دوست که شدیدا دنبال احضار ارواح هستن اما اشتباها موجودات دیگه ای رو به سمت خودشون فرا می خونن. این وسط به دلایلی که توی داستان گفته میشه این موجودات فقط به داروین پیله می کنن، جوری که هر جا میره یه داستان واسش پیش میاد. بعد یه مدت معلوم میشه یکی از همکلاسی های جدید این سه نفر با مشکلی که برای داروین پیش اومده در ارتباطه و…
خلاصه کتاب:
مهری فرخزاد سال ها پیش به خاطر علاقه ای که به همکلاسیش دوران داشته و به دلیل مهاجرت خانوادش، تصمیم اشتباهی میگیره و... دوران هیچوقت به اون فرصت جبران نمیده و تمام تلاش های مهری به در بسته میخوره... دختری که همیشه توی محیط کارش جدی و منضبط بوده با اومدن نامی بزرگمهر و همکاری اجباری ای که بینشون شکل میگیره، نمیتونه رازش رو مخفی نگه داره... پای نامی به کارگاه مجسمه سازی دوران باز میشه اما همکاری و دوستیش با مهری رو از اون مخفی نگه میداره تا اینکه....
خلاصه کتاب:
عشق همیشه در خانه آدم را نمی زند. ماجرا از آنجایی شروع می شود که دوست برادر رویا در خانه آنها سکنی می گزیند. او عاشق رویاست اما دخترک نمی داند و تن به ازدواجی دیگر می دهد. هنگامی که به دلیل نازایی از همسر خود جدا می شود، به عشق خسرو پی می برد...
خلاصه کتاب:
هیزم شکن برای جمع آوری هیزم به جنگل رفته بود که زیر خرواری از برف بدن نیمه جون دختر بچه ای ۷ ساله رو پیدا کرد و با خودش به خونه برد.دختر بچه ای که به طرز عجیبی زنده موند اما چیزی از گذشته و یا اسمش رو به یاد نداشت.دختری با چشم ها و خونی به رنگ نقره ای… سوفیا بزرگ شد اما هیچکس در دهکده پذیرای دختر عجیبی مثل اون نبود… با مرگ هیزم شکن هنگامی که هلنا همسرش سوفیا رو از خونه بیرون می کنه سوفیا تصمیم میگیره با تنها چیزی که از زندگی گذشته اش براش باقی مونده…
خلاصه کتاب:
اردلان فانی در رمان سیگار شکلاتی کشته میشود. اما در رمان شکلات تلخ مشخص می شود که او زنده است و با هویت جعلی در باند دیگری رخنه کرده و در صدد براندازی آن باند است. در جریان یکی از ماموریت هایش هویت او برای دختری به نام فریال لو می رود و او مامور کشتن این دختر می شود. اما به جای کشتن او تصمیم دیگری می گیرد...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " عصرفارس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.