خلاصه کتاب:
دختری شاد شنگولی هست ک خانوادش رو از دست داده و تو خونه تنها زندگی میکنه ک توی دانشگاه فوق لیسانسشو میگیره و ب مناسب همین ب یک اردو میرن ولی این اردو سرنوشت رها رو عوض میکنه و….
خلاصه کتاب:
زندگی ده ساله صنم دچار روزمرگی و تکرار شده. کاهش اعتماد به نفس، شک و تردید و بیماری این زندگی را به مرز باریکی بین شک و یقین میرساند. صنم برای رسیدن به ارزش های ذاتی خود، راه سخت و پرتشنجی در پیش گرفته...!
خلاصه کتاب:
« دانته» خونآشامی در حال گرسنگی است .چیزی که مشتاق آن هست، خون قرمز انسان است. پس از اسیر شدن به عنوان برده خونی برای یک خونآشام زن، او بالاخره فرار می کند .در نهایت، شامه اش او را به نزدیکترین بانک خون می فرستد، تا گرسنگی اش را برطرف کند. پرستار اورژانس «ارین همیلتون» یک شیفت شب شلوغ دارد… تا اینکه یک غریبه زیبا را در بانک خون بیمارستان پیدا می کند. منطقش به او می گوید، که او را به داخل بیاورد. اما او با احساسات قویتر و ناآشنا تلاش می کند، تا از مردی که به نظر عجیب شیفته عطر او شده است، محافظت کند…
خلاصه کتاب:
ارزو دختری که تو سن شونزده سالگی عاشق پسری ب اسم عباس میشه و ازدواج میکنه اما زندگی روی خوش رو ب اونها نشون نمیده و عباس بخاطر مسائلی ک ممکن بود ب ارزو اسیب برسونه با اون به ظاهر بد میشه ارزو شاهد سرکوفت و شکستن غرورش توسط عشقش میشه …عباس طی سفری ب خارج ب قصد حل مشکلاتش دچار تصادف عمدی از جانب دشمنانش میشه …
خلاصه کتاب:
ماهان جاوید تمام عمر سعی کرده آدم خوبی باشه، یه فرزند خوب، یه برادر خوب، یه وکیل خوب، اما کسی نمیدونه توی دلش چه نفرت عجیبی ریشه داره. اون یه آدم دوست داشتنی و جذابه اما به وقتش که بشه میتونه خشن و انتقامجو هم باشه. و حالا بعد ۲۵ سال، مجبوره پروندهای رو برداره که همه ی خشم و نفرتش رو بیرون میکشه. اون برای خاموشکردن آتیش وجودش دست به هرکاری میزنه، حتی اگه اون کار بهم ریختن زندگی دختری باشه که آزارش به یه مورچه هم نمیرسه بگیره…
خلاصه کتاب:
عشق اول هر کسی براش مقدسه. مهم نیست یک طرفه باشه یا به یه شکست ختم شده باشه. هرگز فراموش نمیشه و تا ابد مثل خون تو رگای آدم جریان داره. شاید با نفرت تموم بشه اما بازم مقدس میمونه. حال اگر معشوقتم آدم مقدسی باشه و بدونی تو حسرت تو زندگیشو گذرونده درد فراقش هرگز تنهات نمیذاره. عشق ابدی من کسی بود که با خبر مرگش این شعله سوزانو به جونم انداخت…
خلاصه کتاب:
ریحانه، زن ی که عاشقانههایش پایان ندارد. مادری که میسوزد، از نبود فرزندش و همسری که حس خیانت ویران میسازد تمام زندگیش را… و تاوان یک اشتباه بر از هم میپاشد، عاشقانههایش را.. سالها از پس هم می گذرد و فریاد میزند، هنوز دوست داشتنش را…
خلاصه کتاب:
من تا پایان این راه را خواهم رفت حتی اگر به قیمت جانم تمام شود. من میروم تا کسانی را که از دست داده ام نجات دهم من میروم تا حسرت های پوچ و تهی مرا به قعر آتش زندگی نکشاند. آری من ادامه میدهم من خود را فدا میکنم تا کسی جز من فدا نشود…
خلاصه کتاب:
لیام کالاهان، رییس آینده مافیای ایرلنده. یه عوضی بیرحم که تنها تفریحش بعد از ادم کشی، شکستن زناست. غرورشون رو له میکنه. اون به شدت سلطهگره. برای صلح بین مافیای ایرلند و مافیای ایتالیا، مجبور به ازدواج با دختر مافیای ایتالیایی میشه ملودی نیکی جیوانی.ملودی،نه یه زن ضعیفه و نه میشکنه.اون رییس قدرتمندمافیای ایتالیاست و به عنوان بیرحمترین زن شناخته میشه. زنی که بریدن دست دو مرد رو در پرونده کاریش داره.زنی که تفریحش سکسه و از هیچ مردی،فرمانبردای نمیکنه. جدال خونینی که بین این دو شکل میگیره و لیام درصدد له کردن ملودیه و ملودی درصدد کشتن لیام.
خلاصه کتاب:
من ساحلم دختری از جنس حوا با دلی شکننده و جنسی لطیف مثل همه دختران سرزمینم و شاید تنها یک فرق بارز با بقیه دارم که باعث شده دیگران مرا از خود جدا بدانند. گرچه من آن را تنها یک تفاوت کوچک می بینم دست چپم مادر زاد انگشت شست ندارد.. همین تفاوت همه زندگیم را بهم ریخت.. چقدر دلم می شکست وقتی سینا و سامان( برادرانم ) در عالم بچگی مرا به سخره می گرفتند…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " عصرفارس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.