خلاصه کتاب:
“مدو” وقتی امروز صبح از خواب بیدار شدم، هرگز انتظار نداشتم اولین مشتری ماساژ روز من، رئیس بدنام گنگستر مافیای بوستون، واکر مک مانوس باشه. انتظار نداشتم که جنایتکار جذاب و خطرناک و تبهکار مافیا به جای اون، پنجاه هزار دلار برای دادن ماساژ بهم پیشنهاد بده. غافلگیری ها همچنان در راهه. چون که واکر از یه جلسه ماساژ راضی نیست. ای وایِ من، نه. اون یه عمر کامل از اونا رو می خواد. با من. و اون به شنیدن کلمه «نه» عادت نداره...
خلاصه کتاب:
دختری ب نام دریا دلگیر از پدری ک براش پدری نکرده و اون و مادرش رو ب رسمیت نشناخته تصمیم میگیره ب خانواده خودش نفوذ کنه و از طریق برادرش از پدر انتقام بگیره و در این راه مرد جوان و جدیی ب نام آرماش بهش کمک میکنه تا ب نتیجه دلخواهش برسه و اما نمیتونه مانع اتفاقاتی بشه ک در پی این انتقام براش رخ میدن و برادری که بیخبر از وجود خواهر دچار عشقی ممنوعه میشه و دریا رو دچار عذاب وجدان میکنه
خلاصه کتاب:
اون جذاب، بزرگتر و محتاطه. از همون لحظهی اولی که چشمامون با هم قفل شد می دونستم پر از مشکله. سرکارم باهاش ملاقات کردم، روز اولی بود که باریستا شده بودم. اون لبخند زد و من ذوب شدم.. سپس قهوهای که درست کردم رو مزه کرد و بخاطر طعم بدش انداختش دور. دوباره روز بعد و روزهای بعد اومد. از قهوههام متنفر بود اما مدام برمیگشت. بازیشو می دونستم. به قهوهام میگفت مرگی توی فنجون. و من بهش می گفتم هدیهای از طرف خدا برای زنها. دروغ هم نمیگفتم… سپس بیرون کافی شاپ همدیگه رو دیدیم و اون زمان بود که همه چیز جالب شد. دیگه خبری از رفتارهای مودبانه و شیرین نبود…
خلاصه کتاب:
داستان درمورد یه روستاست ، یه روستای سر سبز در ناحیه شمال که دست تقدیر خانواده گیلدا رو میکشونه تو روستا و یه سری اتفاق ها میوفته که آب روستا مسموم میشه و تمام تقصیر ها میوفته گردن خانواده گیلدا… بماند که چجوری پدر و مادرش رو به بدترین نحوه از دست میده مردم روستا دنبال گیلدا هستن که اون فرار میکنه و پناه میبره به جنگل… با تمام سختی ها تو سن هشت سالگی یتیم میشه و حالا از اون جریان هفت سال میگذره… و حالا گیلدا ۱۵ساله بدون اینکه متوجه بشه پسر ارباب روستا ارباب چاوش رو از مرگ نجات میده اونممم کجااااا… و چطوری…
خلاصه کتاب:
داستان درمورد هانیه ست که با مرگ خواهر و شوهر خواهرش مجبور به نگهداری دختر اون ها میشه… و در این میون پدربزرگ نیکا که قیمش محسوب میشه شرطی میزاره که هانیه توش میمونه…
خلاصه کتاب:
آخرش دیدی چه شد؟ یادت که هست همیشه میگفتی آخرش دیگه خوشبختیه. انگار راست میگفتی آخر قصمون خوشبختی بود اما فقط برای خودت برای من آخرش تنهایی بیش نبود. آخرش من موندمو اون همه خاطرات. آخرش من موندم فکر خیال تو، عشقِ تو. من موندم یه دل شکسته راستش، انگار آخرش پایانِ من بودُ آغاز تو …
خلاصه کتاب:
با مرگ امیرحسین، زندگی برای ماهرخ خیلی سخت میشه. اون هم زندگی در کنار خانواده طلوعی با عقاید سفت و سختشون… ماهرخ هیچ وقت نتونسته از خودش و حقش دفاع کنه و همیشه جا مونده اما بالاخره یه جایی این همه سکوت خفه اش می کنه و دل به دریا می زنه اما بی دفاع و تنها… تا اینکه اشتباهش پای یه کسی رو به زندگی اش باز می کنه و….
خلاصه کتاب:
رمانی از ای. ال. جیمز نویسندهٔ بریتانیایی است. پنجاه سایهٔ خاکستری اولین جلد از این داستان عاشقانه سهجلدی است. وقایع این رمان که در سیاتل ایالات متحدهٔ آمریکا رخ میدهد به بیان روابط عاطفی عمیق میان آناستازیا استیل، دختر فارغالتحصیل رشتهٔ ادبیات و کریستین گری، کارآفرین بانفوذ و ثروتمند میپردازد. اناستازیا بعد از اشنایی با کریستین زندگی اش دچار تغییراتی می شود که….
نام کتاب: پنجاه طیف خاکستری (جلد اول مجموعه چهار جلدی پنجاه طیف)
خلاصه کتاب:
ساینا واسه خرج عمل مادرش، به اجبار پا به عمارت مرد جذاب و بیرحمی میذاره تا عاشقش کنه و بعد بکشدش ولی بعد از شلیک به سورن، چیزی طول نمیکشه که لو میره و سورنی که جون سالم به در برده…
خلاصه کتاب:
سلنا تک فرزند خانواده ی پناهی بعد از ورود رادان مولایی زندگیش به یکباره نابود میشه… رادان مولایی پسر بسیار خشن و کینه ای تصمیم به گرفتن انتقام میگیره انتقام مرگ پدرو مادرش انتقام از دختر بی گناهی ک باید تقاص کاره پدرشو پس بده.. اتفاقات هیجانی خشن و ناگواری ک برای سلنا می افته احساسات اون رو خورد میکنه، میشکنه و داغون میشه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " عصرفارس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.