خلاصه کتاب:
سرگرد امیرعباسصامتی یکی از بهترینهای ستاد مبارزه با مواد مخدر به خاطر یک اتفاق تلخ که در روزهای نوجوانی شاهد بوده از نظر دیگران به یه آدم سخت و سنگی تبدیل شده. این چیزیه که همه از ظاهر امیرعباس قضاوت میکنن اما ثمینا دختری که به وسیله امیرعباس نجات پیدا میکنه نظر دیگری داره. جنجال روایتگر عشقیه که بین ثمینا و امیرعباس جریان داره.
خلاصه کتاب:
سال ها پیش وقتی هنوز چشم به دنیا باز نکرده بودم حوادثی رخ داد که تاثیرش را روی زندگی من و تو گذاشت، شاید هیچ کس تصورش را هم نمی کرد یک عشق آتشین در گذشته باعث یک عشق آتشین دیگر در آینده شود، اما به خاطر زهری که گذشتگان از عشق چشیدند عشق ما نیز باید طعم زهر به خودش بگیرد، باید تقاص پس بدهیم. هم من هم تو، تقاص گناهی که نکردیم، تو به من استواری یاد بده. من شکننده ام، من از جنس بلورم، من لطیفم، نگذار بشکنم، برای شکستنم زود است!
خلاصه کتاب:
برهان خسته از کشمکش های موجود در خانواده راهی تهران میشه تا سر نوشت جدیدی رو برای خودش رقم بزنه. مردی عاقل و توانمند که به سرعت پیشرفت میکنه و جایگاه خودش بین رقبا پیدا می کنه. ولی این وسط سر و کله ی زن جوانی پیدا میشه که به کلی مسیر زندگی برهان رو تغییر میده. زنی که پشت حضورش معمای بزرگی خوابیده و برهان باید این معما رو حل کنه. روایتی عاشقانه از جریان چند همسری، عشقی ناکام، حسادت، دروغ و بی پناهی!
خلاصه کتاب:
سها دختری که همیشه سرسخت بوده و با مشکلات زندگیش مبارزه کرده تا زندگی بهتری برای خودش و خواهرش بسازه. یک شب شوم سها شاهد اتفاقی میشه که باعث میشه سونوشتش به کلی تغییر پیدا کنه و...
خلاصه کتاب:
رز احساس می کنه که در حال دور شدن از لیزا ست چون که زمان خیلی کمی با هم هستند و از طرفی همچنان در کلاس های آموزشی دیمیتری شرکت می کنه اما دیمیتری هم خیلی خشک و بی روح برخورد می کنه و هر دو این مسائل باعث شده که رز حس خیلی بدی داشته باشه تا اینکه روزی که قراره رز به همراه دیمیتری پیش یکی از معروفترین های اساتید دمپایرها بروند تا از رز امتحان گرفته بشه متوجه می شن…
خلاصه کتاب:
رمان در مورد دختری به نام نفس هست که دانشگاه تهران قبول شده و از شیراز به تهران میاد… سال دوم دانشگاه به تولد دوستش دعوت میشه، تو این تولد اتفاقی براش میافته که باعث میشه مسیر زندگیش به کلی تغییر کنه…
خلاصه کتاب:
داستان در مورد زنی به نام نیکی ک ازدواج میکنه اما بعد از سالها دوری بالاخره به عشق اساطیریش میرسه اما به شرطهها و شروطهها! اون وقتی به عشق قدیمیاش برمیگرده ک آراز از زندگی شکست خوردهش برگشته و سعی داره از نو خودشو بسازه. آراز برای مراقبت از نیکی و دخترش، اونا رو پیش خودش میاره تا از شر باندهای قاچاق هرمیای ک سعی دارن اونهارو پیدا کنن و به یه بستهی بزرگی که زیر سایهی اون دو پیدا میشه، دست پیدا کنن، در امان بزاره اما نمیدونه که دلش باخته میشه و…
خلاصه کتاب:
ترنم دختری دهه شصتی از یه خانواده مذهبی و متعصبه که تو خونه پدربزرگش زندگی میکنه. زندگی ترنم روی روال عادی خودش پیش میره تا اینکه پسر عموش، سیاوش، نامزدش دقیقا یک شب قبل از عروسی میمیره و ترنم عروس نشده بیوه میشه! حالا حدود ۴،۵ سالی از مرگ شوهرش گذشته که پسر عموی بزرگش، سالار، برادر سیاوش، پزشک زنان و زایمانی که توی آلمان بهترین زندگی رو داره برمیگرده ایران سالاری که خودش دلش گیر ترنم بوده، حالا هم باید به حرف پدر بزرگش با ترنم عقد کنه و …
خلاصه کتاب:
یگانه دختر یه خانواده ی به شدت پولداره که بر اثر برخورد نا درست خونوادش با علاقمند شدن اون به یه پسر تصمیم میگیره از خونه بزنه بیرون بعد از هشت سال بالاخره عشق واقعیشو پیدا میکنه اما مشکل از جای دیگس که یکی دیگه هم در فراقش داره میسوزه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " عصرفارس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.